-
-
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
-
برای با تجربه شدن یک انسان بی تجربه، سفر زیادی لازم است. تا وقتی که صوفی جامی از حقیقت را سر نکشد، پاک و منزه نمیشود و از تعلقات رهایی پیدا نمیکند
-
-
-
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی
هر کس قلمی رفته ست بر وی به سرانجامی
-
اگر یک نفر پیر مناجات کننده میشود و نفر دیگر، یک رند شراب خوار، تقدیر و سرنوشت همه را خداوند مقرر کرده است.
-
-
-
فردا که خلایق را دیوان جزا باشد
هر کس عملی دارد من گوش به انعامی
-
در روز قیامت که مردم مورد حسابرسی قرار میگیرند، همه به اعمال نیک گذشتهی خود امید بستهاند ولی من منتظر بخشایش و رحمت خداوند هستم
-
-
-
ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم
تو عشق گلی داری من عشق گل اندامی
-
ای بلبل! اگر ناله سر میدهی، من تو را درک میکنم؛ تو عاشق گلی هستی و هم عاشق گل اندامی
-
-
-
سروی به لب جویی گویند چه خوش باشد
آنان که ندیدستند سروی به لب بامی
-
کسانی که تا کنون سرو قامتی بر لب بام ندیدهاند، میگویند که سرو بر لب جوی چه زیباست
-
-
-
روزی تن من بینی قربان سر کویش
وین عید نمی باشد الا به هر ایامی
-
یک روز بدن من را خواهی دید که در سر کوی او قربانی شده است. هر روز برای من چنین عیدی (عید قربان) است. (من هر روز خود را قربانی او میکنم)
-
-
-
ای در دل ریش من مهرت چو روان در تن
آخر ز دعاگویی یاد آر به دشنامی
-
ای کسی که محبتت در دل رنجور من همچون روان در جسم، ساکن شده است؛ آخر با دشنام هم که شده، از دعاگوی خود یادی کن.
-
-
-
باشد که تو خود روزی از ما خبری پرسی
ور نه که برد هیهات از ما به تو پیغامی
-
امید است که تو خودت روزی از ما سراغ بگیری وگرنه دریغ که کسی پیغامی از ما به جانب تو نخواهد برد.
-
-
-
گر چه شب مشتاقان تاریک بود اما
نومید نباید بود از روشنی بامی
-
اگر چه شب عاشقان تاریک است اما نباید از روشنایی بامداد نا امید شد
-
-
-
سعدی به لب دریا دردانه کجا یابی
در کام نهنگان رو گر می طلبی کامی
-
ای سعدی! بر لب دریا نمیتوان مروارید درشت بدست آورد؛ اگر در جستجوی کامی هستی، باید به دهان نهنگان بروی.
-
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/بسیار-سفر-باید-تا-پخته-شود-خامی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
صافی
- صافی
- روشن . شفاف . خالص . بی دُرد. بی غش . پاکیزه . ناب
جامی
- جام
-
- پیاله آبخوری، پیاله شرابخوری
- آیینه شیشهای، شیشههای رنگی
- جام جم: جام گیتی نما، جام جهان نما. جامی که جمشید چهارمین پادشاه پیشدادی اختراع کرد و در آن اوضاع جهان را مشاهده می کرد، این جام بعدها به کیخسرو و دارا رسید. در عرفان از این جام به دل تعبیر می شود.
صوفی
- صوفی
- پشمینه پوش
- پیرو طریقه تصوف
رند
- رند
- شخص حیلهگر و زیرک
- بیقید و لاابالی
خراباتی
- خرابات
- جمع خرابه. ویرانه ها
- میخانه، میکده، شراب خانه
- قمار خانه
- در اصطلاح تصوف، مرتبه ویرانی عادتهای نفسانی
دیوان
- دیوان
- دفتر شعر، دفتر محاسبات
- دولت، وزارتخانه، خزانهداری، اداره
گلی
- گل
-
- هرجا که گل به صورت مجزا به کار برده شود،(نام خاص آن ذکر نشود) منظور گل سرخ است.
بلبل
- عندلیب
- هزاردستان
- بلبل
- مرغ چمن
- مرغ سحر
- هزار
-
- پرنده ایست جزو راسته ٔ گنجشکان متعلق به دسته ٔ دندانی نوکان که قدش تقریباً به اندازه ٔ گنجشک است و رنگش در پشت خاکستری متمایل به قرمز و در زیر شکم متمایل به زرد است . نوکش ظریف و تیز است . این پرنده حشره خوار است و آوازی دلکش دارد
سروی
- سرو
-
-
- درختی است همواره سبز که در سه نوع است: سرو ناز که شاخهایش متمایل است ، سرو آزاد که شاخهایش راست رسته باشد و سرو سهی که دو شاخه راست رسته دارد.
ریش
- ریش
- زخمی، آزرده
هیهات
- هیهات
- دور است
- حسرت، دریغ، دریغا
بامی
- بام
- بامداد، پگاه، صبح
دردانه
- دردانه
- گوهر یکتا
- عزیز، بسیار گرامی