سرمست درآمد از خرابات
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/سرمست-درآمد-از-خرابات

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  1. سرمست درآمد از خرابات

    با عقل خراب در مناجات

    در حالت سرمستی از خرابات بیرون آمد و با عقلی زایل به مناجات برخاست

  2. بر خاک فکنده خرقه زهد

    و آتش زده در لباس طامات

    خرقه زهد خود را بر زمین انداخته و لباس طامات (لاف زدن‌های) خود را آتش زده است.

  3. دل برده شمع مجلس او

    پروانه به شادی و سعادات

    دلباخته و در حال چرخیدن با شادی و خوشی به دور شمع مجلس او است.

  4. جان در ره او به عجز می گفت

    کای مالک عرصه کرامات

    جان در راه او به لابه و زاری می‌گفت: که ای صاحب عرصه بزرگی‌ها

  5. از خون پیاده ای چه خیزد

    ای بر رخ تو هزار شه مات

    از خون مهره سربازی چه چیزی بدست می‌آید؟ ای کسی که هزاران شاه، با رخ تو مات شده‌اند.

  6. حقا و به جانت ار توان کرد

    با تو به هزار جان ملاقات

    به خدا قسم و به جانت قسم که با هزار بار جان دادن هم نمی‌توان با تو ملاقات کرد.

  7. گر چشم دلم به صبر بودی

    جز عشق ندیدمی مهمات

    اگر چشم دلم صبر داشت، بجز عشق، امر مهمی نمی‌دیدم.

  8. تا باقی عمر بر چه آید

    بر باد شد آن چه رفت هیهات

    تا باقی عمر چه شود. هر چه بود به باد رفت. افسوس!

  9. صافی چو بشد به دور سعدی

    زین پس من و دردی خرابات

    ای سعدی! هنگامی که زلالی و پاکیزگی از دست رفت، از این پس من می‌مانم وتیرگی خرابات 

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  • خرابات

    خرابات
    جمع خرابه. ویرانه ها
    می‌خانه، میکده، شراب خانه
    قمار خانه
    در اصطلاح تصوف، مرتبه ویرانی عادت‌های نفسانی
  • خرقه

    خِرقه
    لباسی که از وصله شدن تکه پارچه‌های گوناگون درست شده است. جامه مخصوص درویشان
  • طامات

    طامات
    گفتار بیهوده، سخنان پرت و پلا، اراجیف. لاف و گزاف صوفیان در باب اظهار کشف و کرامات خود.
  • صافی

    صافی
    روشن . شفاف . خالص . بی دُرد. بی غش . پاکیزه . ناب
  • دردی

    دُرد
    ته نشین، رسوب، تیرگی (شراب و روغن و ...)
    مطلق شراب