هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/هر-صبحدم-نسیم-گل-از-بوستان-توست

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  1. هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست

    الحان بلبل از نفس دوستان توست

    هر صبحگاه بوی خوش گل از بوستان تو برمی‌خیزد. نغمه‌های خوش بلبل از دهان دوستان تو بیرون می‌آید.

  2. چون خضر دید آن لب جان بخش دلفریب

    گفتا که آب چشمه حیوان دهان توست

    هنگامی که خضر آن لبان جانبخش و دلفریب را دید، به او گفت: این دهان تو است که زندگانی جاوید را به ارمغان می‌آورد.

  3. یوسف به بندگیت کمر بسته بر میان

    بودش یقین که ملک ملاحت از آن توست

    یوسف خود را در خدمت تو قرار داد چرا که مطمئن بود که تو پادشاه زیبایی و لطافت هستی

  4. هر شاهدی که در نظر آمد به دلبری

    در دل نیافت راه که آن جا مکان توست

    هر زیبارویی که تلاش کرد با دلبری جلوه‌گری کند، موفق نشد به دلها نفوذ کند چرا که دل تنها جایگاه تو است و کس دیگری به آن راه ندارد.

  5. هرگز نشان ز چشمه کوثر شنیده ای

    کو را نشانی از دهن بی نشان توست

    تا کنون نشانه‌ای از چشمه‌ی کوثر به گوشت خورده است؟ چشمه‌ی کوثر از دهان بی‌نشان تو تنها یک نشانه دارد.

  6. از رشک آفتاب جمالت بر آسمان

    هر ماه ماه دیدم چون ابروان توست

    هر ماه، می‌بینم که ماه در آسمان، از شدت حسادتی که به روشنایی جمال تو دارد، خود را به شکل ابروان تو درمی‌آورد.

  7. این باد روح پرور از انفاس صبحدم

    گویی مگر ز طره عنبرفشان توست

    این نسیم بامدادی که روان را تازه می‌کند؛ انگار از زلفان خوشبوی تو گذشته است

  8. صد پیرهن قبا کنم از خرمی اگر

    بینم که دست من چو کمر در میان توست

    اگر بفهمم که دستان من همچون کمربند به دور کمر تو حلقه شده است، از شدت شادمانی صدبار پیراهن خود را پاره خواهم کرد.

  9. گفتند میهمانی عشاق می کنی

    سعدی به بوسه ای ز لبت میهمان توست

    می‌گویند که می‌خواهی عاشقانت را به میهمانی دعوت کنی؛ سعدی را به یک بوسه از لبانت مهمان کن!

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  • الحان

    الحان
    جمع لحن، آوازها، نغمه‌های دل‌انگیز
  • چشمه حیوان

    آب حیات
    آب زندگانی
    آب حیوان
    چشمه حیوان
    گویند چشمه ای است در ظلمات که هر کس از آن بنوشد عمر جاودان پیدا می کند، اسکندر و خضر به دنبال آن رفتند، خضر از آن آب نوشید و عمر جاودان یافت. اما اسکندر از آن ننوشید و در جوانی عمرش را از دست داد
    کنایه از لب و دهان و سخن گفتن معشوق
  • خضر

    خضر
    تالیا
    ایلیا یوهن
    پیامبری که آموزگار موسی بود. موسی بر کرده‌های او انکار آورد، خضر حمکت کارهای خود را به او نشان داد و از او جدایی جست.
    خضر راهنمای اسکندر برای یافتن آب حیات در ظلمات بود. اسکندر بقصد آب حیوان حرکت کرده در ظلمات گم شد و خضر که رای زن او در این سفر بود به آب حیات دست یافت و از آن آب بخورد و تن بشست و زندگانی جاویدان یافت.
  • ملاحت

    ملاحت
    زیبایی، لطافت، نمکین بودن
  • میان-میان

    میان
    وسط، درون، داخل، بین
    کمر
    مخفف همیان، کیسه ای باشد طولانی که زر در آن کنند و بر کمر بندند.
    غلاف کارد و خنجر و شمشیر
    جمع. گروه . جماعت ، میان جمع و در میان جمع
  • ملک

    مُلْک
    پادشاهی
    بزرگی، عظمت
    مملکت و ولایت و کشور
  • کوثر

    کوثر
    به معنی (خیر) فراوان است.
    معنای خاص آن حوض کوثر است که نهر یا چشمه ای در بهشت است که چشمه های دیگر از آن نشات می گیرند.
    نام سوره یکصدوهشتم قرآن کریم است که دارای سه آیه بوده و در مکه نازل گردیده است.
  • عنبرفشان

    عنبر
    ماده‌ای مومی و خوش بو است که از نهنگ عنبر (گاو عنبر) به دست می‌آید. عنبر در دستگاه گوارش نهنگ عنبر ساخته می‌شود و از راه مخرج یا دهان این جانور دفع می‌شود. قطعه‌های عنبر دفع شده روی آب دریا یا در ساحل به دست می‌آید.
  • طره

    طره
    کنارة هر چیزی ، حاشیه، حاشیه کتاب
    زلف ، موی پیشانی
    نقش و نگارجامه
    کنگره
  • انفاس

    انفاس
    جمع نفس
    دمها. نفسها. روانها. آوازها. سخنها
  • کمر

    کمر
    میان، پشت، ناحیه ٔ کمری که معمولاً به نام کمر خوانده می شود، در قسمت جلو محدود به سطح داخلی تنه های مهره ٔ کمری است که در پشت امعاءو احشاء در ناحیه ٔ شکم قرار دارند و از قسمت خارج یا خلف ، عضله ٔ خارجی کمری و پوست بدن در این قسمت آن را محدود کرده است
    کمربند، آنچه آن را یک دور بر میان بندند از ابریشم و زر و نقره ، مانند حلقه و طوقی
    میانه و وسط کوه
  • قبا

    قبا
    قباه
    قباء
    جامه ٔ پوشیدنی، جامه ای است معروف که از سوی پیش باز است و پس از پوشیدن دو طرف پیش رابا دکمه بهم پیوندند.
  • عشاق

    عُشّاق
    جمع عاشق؛ شیفتگان
    یکی از دوازده مقام موسیقی ایرانی