-
کس نگذشت در دلم تا تو به خاطر منی
یک نفس از درون من خیمه به در نمی زنی
-
مهرگیاه عهد من تازه ترست هر زمان
ور تو درخت دوستی از بن و بیخ برکنی
-
کس نستاندم به هیچ ار تو برانی از درم
مقبل هر دو عالمم گر تو قبول می کنی
-
چون تو بدیع صورتی بی سبب کدورتی
عهد وفای دوستان حیف بود که بشکنی
-
صبر به طاقت آمد از بار کشیدن غمت
چند مقاومت کند حبه و سنگ صدمنی
-
از همه کس رمیده ام با تو درآرمیده ام
جمع نمی شود دگر هر چه تو می پراکنی
-
ای دل اگر فراق او و آتش اشتیاق او
در تو اثر نمی کند تو نه دل که آهنی
-
هم به در تو آمدم از تو که خصم و حاکمی
چاره پای بستگان نیست بجز فروتنی
-
سعدی اگر جزع کنی ور نکنی چه فایده
سخت کمان چه غم خورد گر تو ضعیف جوشنی
کس نگذشت در دلم تا تو به خاطر منی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/کس-نگذشت-در-دلم-تا-تو-به-خاطر-منی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
بیخ
- بیخ
- اصل و اساس
- ریشه گیاه
بن
- بُن
- ریشه، بنیاد
- پایان، آخر
مهرگیاه
- مهرگیا
- مهرگیاه
- یبروح
- یمرو
- مردم گیاه
- سگ کن
- گیاهی است از تیره ٔ بادنجانیان که علفی است و غالباً آن را یکی از گونه های گیاه بلادون (بلادانه ) محسوب می دارند. این گیاه دارای ریشه ٔ ضخیم و گوشت دار و غالباً دو شاخه است و شکل ظاهری ریشه شباهت به هیکل آدمی دارد (تنه و دو پا)
- گیاهی است شبیه به آدمی که عربان یبروح الصنم خوانند و بعضی میگویند گیاهی است که با هرکس باشد محبوب القلوب خلق گردد و بعضی میگویند گیاهی است که برگهای آن در مقابل آفتاب می ایستد.
- برخی به مهرگیاه «یمرو» گفتهاند یعنی گیاه دارای دو صورت. زیرا هنگامی که ریشة این گیاه را به دو نیم کنند، دو صورت مشابه صورت زن و مرد در آن آشـکار میشود.
- میان مردم این عقیده رایج بوده است که هر کس مهرگیاه را به دست خود بکند، اندکی بعد خواهد مرد. به همین دلیل از سگها برای کندن ریشه این گیاه استفاده میشده است و به این سبب سگ کن نامگذاری شده است.
- به گفتهی طوسی (قرن ششم قمری) گیاهی است که در اران میروید و مثل انسان دارای گیسو است و شربت آن سمی و کشنده است.
- یونانیان آن را سیب عشق و محبت مینامند و عقیده دارند که ریشه این گیاه پیش از آفرینش انسان در بهشت روییده است و همان درخت دانش بوده است.
فراق
- فراق
- جدایی و دوری (از یار)
خصم
- خصم
- دشمن
جوشنی
- جوشن
- خفتان.سلاحی باشد غیر زره چه زره تمام از حلقه است و جوشن حلقه و تنگه ٔ آهن هم باشد.
جزع
- جَزَع
- ناله و بیتابی کردن
سخت کمان
- سخت کمان
- پهلوان و تیرانداز پر زور و ماهر
- درشت و بی رحم