کاربردهای خُنُک
-
خنک آن درد که یارم به عیادت به سر آید
دردمندان به چنین درد نخواهند دوا را
-
خنک آن که آسایش مرد و زن
گزیند بر آرایش خویشتن
-
به آخر ندیدی که بر باد رفت
خنک آن که با دانش و داد رفت
-
زخم خونینم اگر به نشود به باشد
خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم ازوست
-
خنک هوشیاران فرخنده بخت
که پیش از دهل زن بسازند رخت