کاربردهای سیمرغ
-
جوابش داد گفتا دام دارم
ولی سیمرغ می باید شکارم
-
چه خوش گفت شاگرد منسوج باف
چو عنقا برآورد و پیل و زراف
-
قسمت خود می خورند منعم و درویش
روزی خود می برند پشه و عنقا
-
صوفی چگونه گردد گرد شراب صافی
گنجشک را نگنجد عنقا در آشیانه
-
چنان پهن خوان کرم گسترد
که سیمرغ در قاف قسمت خورد
-
ولیکن تو را صبر عنقا نباشد
که در دام شهوت به گنجشک مانی
-
داد در این دور پر انداختست
در پر سیمرغ وطن ساخته ست