صاحب نظر

صاحب نظر
باریک بین . روشندل . آگاه . بینا. دیده ور. بصیر. باهوش . آنکه به چشم دل در کارها نگرد
جمال پرست؛ آنکه از نظر به جمال خوبان لذت گیرد بی نظر ریبة
عارف
بلند همت
1

کاربردهای صاحب نظر

  • خون صاحب نظران ریختی ای کعبه حسن

    قتل اینان که روا داشت که صید حرمند

  • صد خریدار و هزاران گنج زر

    نیست چون یک دیده صاحب نظر

  • هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظرست

    عشقبازی دگر و نفس پرستی دگرست

  • ترا تا آسمان صاحب نظر کرد

    مرا مفتون و مست و بی خبر کرد