داستان زاهد توبه شکن
نظامی
https://www.sherfarsi.ir/nezami/داستان-زاهد-توبه-شکن

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (8500 تومان)

 

  1. مسجدیئی بسته آفات شد

    معتکف کوی خرابات شد

  2. می به دهن برد و چو می می گریست

    کای من بیچاره مرا چاره چیست

  3. مرغ هوا در دلم آرام کرد

    دانه تسبیح مرا دام کرد

  4. کعبه مرا رهزن اوقات بود

    خانه اصلیم خرابات بود

  5. طالع بد بود و بد اختر شدم

    نامزد کوی قلندر شدم

  6. چشم ادب زیر نقاب از منست

    کوی خرابات خراب از منست

  7. تنگ جهان بر من مهجور باد

    گرد من ازدامن من دور باد

  8. گر نه قضا بود من و لات کی

    مسجدی و کوی خرابات کی

  9. همت از آنجا که نظر کرده بود

    گفت جوابی که در آن پرده بود

  10. کاین روش از راه قضا دور دار

    چون تو قضا را بجوی صد هزار

  11. بر در عذر آی و گنه را بشوی

    آنگه ازین شیوه حدیثی بگوی

  12. چون تو روی عذر پذیرت برند

    ورنه خود آیند و اسیرت برند

  13. سبزه چریدن ز سر خاک بس

    نیشکر سبز تو افلاک بس

  14. تا نبرد خوابت ازو گوشه کن

    اندکی از بهر عدم توشه کن

  15. خوش نبود دیده به خوناب در

    زنده و مرده به یکی خواب در

  16. دین که ترا دید چنین مست خواب

    چهره نهان کرد به زیر نقاب

  17. خیز نظامی که ملک بر نشست

    همسر اینجا چه شوی پای بست

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (8500 تومان)

  • خرابات

    خرابات
    جمع خرابه. ویرانه ها
    می‌خانه، میکده، شراب خانه
    قمار خانه
    در اصطلاح تصوف، مرتبه ویرانی عادت‌های نفسانی
  • اختر

    اختر
    سیاره، ستاره
    ستاره بخت و اقبال، فال، طالع
  • قلندر

    قلندر
    شخص مجرد و بی‌قید
    درویش (بی قید در پوشاک و خوراک و طاعات و عبادات)
  • مهجور

    مهجور
    هذیان
    جدامانده
    بی‌بهره
    شتر نری که گردن آن را بر پای وی بسته باشند. شتری که با هجار بسته شده باشد
  • افلاک

    افلاک
    فلکها
    افلاک جمع فلک به معنی چرخ، گردون، و سپهر است.
    در علم نجوم افلاک نه گانه عبارتند از: یکم قمر (ماه)، دوم عطارد (تیر)،سوم زهره (ناهید)، چهارم شمس (مهر، خورشید)، پنجم مریخ (بهرام)، ششم مشتری (برجیس)، هفتم زحل (کیوان)، هشتم فلک البروج (ثوابت) و نهم فلک الافلاک (اطلس)
  • عدم

    عدم
    نیستی، نابودی
    در اصطلاح فلسفه ، مقابل وجود است
    فقر، درویشی