-
-
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
-
مطابق میل دوستان و اقبال فیروز، باد صبحگاهی وزیدن گرفت و بوی نوروز به مشام رسید
-
-
-
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
-
امسال و سالهای دیگر بر تو فرخنده باشد. امروز و سایر روزها برایت خجسته باشد.
-
-
-
چو آتش در درخت افکند گلنار
دگر منقل منه آتش میفروز
-
هنگامی که گرمای خورشید موجب روییدن گلهای سرخ بر درخت شد، دیگر منقل روشن نکن و آتش برپا نکن.
-
-
-
چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست
حسدگو دشمنان را دیده بردوز
-
هنگامی که نرگس، اقبال را از خواب بیدار کرد، از دشمنانی که با حسادت سخن میگویند، چشم پوشی کن (که کاری از آنان ساخته نیست)
-
-
-
بهاری خرمست ای گل کجایی
که بینی بلبلان را ناله و سوز
-
ای گل! بهاری خرم فرا رسید است؛ کجایی که ببینی بلبلان چه سوز و آوازی به راه انداختهاند
-
-
-
جهان بی ما بسی بودست و باشد
برادر جز نکونامی میندوز
-
دنیا پیش از ما مدتها بوده است و پس از ما هم مدتها خواهد بود؛ ای برادر! هیچ توشهای جز خوشنامی پس انداز نکن.
-
-
-
نکویی کن که دولت بینی از بخت
مبر فرمان بدگوی بدآموز
-
خوبی کن تا از بخت، سعادتمندی ببینی. از بدگویی که بدی آموزش میدهد، حرف شنوی نداشته باش
-
-
-
منه دل بر سرای عمر سعدی
که بر گنبد نخواهد ماند این گوز
-
ای سعدی! به این خانهی عمر دل نبند چرا که این گردو نمیتواند روی این گنبد پابرجا بماند
-
-
-
دریغا عیش اگر مرگش نبودی
دریغ آهو اگر بگذاشتی یوز
-
حیف! چه خوب میشد اگر خوشی پایانی نداشت! حیف! چه خوب میشد اگر یوز میگذاشت که آهو زنده بماند!
-
برآمد باد صبح و بوی نوروز
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/برآمد-باد-صبح-و-بوی-نوروز
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
کام
- کام
- خواهش . آرزو. مطلوب . خواست
- تنعم . خوشی . ناز ونعمت . برخورداری
- لذت، عیش، تمتع، بهرهمندی
نوروز
- نوروز
- روز نو، روز تازه. روز اول فروردین که رسیدن آفتاب به برج حمل است و ابتداء بهار است.
همایون
- همایون
- خجسته، فرخنده، مبارک
- نام یکی از آهنگهای موسیقی ایرانی
گلنار
- گلنار
-
- شکوفه و گل انار
- هر گل سرخ صدبرگ
نرگس
- نرگس
-
- نام گلی است خوشبو که ته و ساقه اش مانند پیاز است و بر سر گلی می آورد زرد یا بنفش
- کنایه از چشم معشوق
دیده بردوز
- چشم دوختن
- دیده دوختن
- دیده بردوختن
- چشم بردوختن
- چشم بستن، چشم پوشی کردن
گل
- گل
-
- هرجا که گل به صورت مجزا به کار برده شود،(نام خاص آن ذکر نشود) منظور گل سرخ است.
بلبلان
- عندلیب
- هزاردستان
- بلبل
- مرغ چمن
- مرغ سحر
- هزار
-
- پرنده ایست جزو راسته ٔ گنجشکان متعلق به دسته ٔ دندانی نوکان که قدش تقریباً به اندازه ٔ گنجشک است و رنگش در پشت خاکستری متمایل به قرمز و در زیر شکم متمایل به زرد است . نوکش ظریف و تیز است . این پرنده حشره خوار است و آوازی دلکش دارد
دولت
- دولت
- حکومت ، سلطنت ، هیئت وزیران
- سعادت ، طالع
- جاه ، مکنت
- مدد، کمک
گوز
- گوز
-
- گردو، جوز
دریغ
- دریغ
- افسوس
- مضایقه
یوز
- یوز
-
- جانوری شکاری کوچک تر از پلنگ که آن را برای شکار تربیت کرده و به کمک آن، آهو و حیواناتی نظیر آن را شکار میکردهاند. این جانور به دلیل جستجوی شکار، به این اسم نامیده شده است.