-
-
خوشا وقت شوریدگان غمش
اگر زخم بینند و گر مرهمش
-
خوشا به حال آنانکه از غم عشق او آشفته و دیوانهاند. آنانکه از سوی دوست چه زخم ببینند و چه مرهم، همچنان دیوانه اویند.
-
-
-
گدایانی از پادشاهی نفور
به امیدش اندر گدایی صبور
-
گدایانی که از پادشاه بودن نفرت دارند. به امید رسیدن به دوست، در گدایی از دوست، صبور هستند.
-
-
-
دمادم شراب الم در کشند
وگر تلخ بینند دم در کشند
-
هر لحظه شراب درد و رنج را مینوشند و اگر این شراب تلخ باشد، چیزی نمیگویند و اعتراضی ندارند.
-
-
-
بلای خمارست در عیش مل
سلحدار خارست با شاه گل
-
همراه با خوشی ناشی از نوشیدن شراب انگور، سردرد پس از مستی هم هست. همانگونه که همواره در کنار گل (که همانند پادشاهی است) خار به نگهبانی ایستاده است.
-
-
-
نه تلخ است صبری که بر یاد اوست
که تلخی شکر باشد از دست دوست
-
اما صبر و تحمل کردن به یاد دوست تلخ نیست. چرا که هر چیز تلخی که از دست دوست به ما برسد، همچون شکر شیرین است.
-
-
-
ملامت کشانند مستان یار
سبک تر برد اشتر مست بار
-
آنان که از عشق یار سرمست شدهاند، سرزنشها را تحمل میکنند. اما این مستی پرفایده است، چرا که باعث میشود تحمل بار سرزنش راحتتر باشد، همانگونه که شتر مست، آسانتر بار میبرد.
-
-
-
اسیرش نخواهد رهایی زبند
شکارش نجوید خلاص از کمند
-
آنکسی که به دست او اسیر شده است، دلش نمیخواهد که از بند او خلاصی یابد. آنکه به دست او شکار شده است، در پی رهایی از کمند نیست.
-
-
-
سلاطین عزلت گدایان حی
منازل شناسان گم کرده پی
-
پادشاهان گوشهنشینی و گدایان خداوند. عارفانی که کسی از کارشان سر درنمیآورد.
-
-
-
به سر وقتشان خلق کی ره برند
که چون آب حیوان به ظلمت درند
-
مردم کی می توانند به دیدار ایشان برسند؟ چرا که این عارفان همانند آب حیات، در ظلمات جا دارند.
-
-
-
چو بیت المقدس درون پر قباب
رها کرده دیوار بیرون خراب
-
همانند بیت المقدس هستند که معماری درونش، پر از بنا و سازه است، اما نمای بیرونیاش خراب، به حال خود رها شده است.
-
-
-
چو پروانه آتش به خود در زنند
نه چون کرم پیله به خود برتنند
-
همانند پروانه هستند که خود را در طلب یار (شمع) به آتش میزنند و میسوزند. همانند کرم درون پیله نیستند که دور خودشان پیله بکشند تا از خود محافظت نمایند.
-
-
-
دلارام در بر دلارام جوی
لب از تشنگی خشک برطرف جوی
-
در حالیکه معشوقشان را در آغوش دارند، در جستجوی او هستند. در کنار جوی منزل دارند و لبشان از تشنگی خشک شده است.
-
-
-
نگویم که بر آب قادر نیند
که بر شاطی نیل مستسقیند
-
نه اینکه قادر به بدست آوردن آب نباشند، بلکه خواهان بدست آوردن آب از کناره نیل هستند (از آب اندک جوی سیراب نمیشوند، بلکه با دریای عظیم نیل سیراب میگردند)
-
در عشق و مستی و شور سر آغاز
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-عشق-و-مستی-و-شور-سر-آغاز
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6500 تومان)
وقت-وقتشان
- وقت
- حالی است که در سر بنده پدید میآید و او با آن حال آرام است. وقتی است که سکون بر عارف واجب است. از این رو میگویند «عارف ابن الوقت است» یعنی عارف، ظاهراً و باطناً تابع وقت است.
شوریدگان
- شوریده
- آشفته
- عاشق
- دیوانه
نفور
- نفور
- رمنده ، دور شونده ، نفرت کننده
دم
- دم
- نفس
- گرما
- آه
- لحظه، هنگام
الم
- الم
- رنجیدگی، درد
خمارست
- خمار
- ملالت و کدورتی است که پس از رفتن کیف شراب و غیره حاصل شود.
- به فتح اول و تشدید ثانی، در عربی، شراب فروش را می گویند
مل
- مُل
- شراب انگوری
سلحدار
- سلحدار
- سلاحدار
- آنکه سلاح بتحویل و بعهده ٔ او باشد
- سلاح بردار و کسی که ساز جنگ با خودبرداشته باشد
کمند
- کمند
- دام و طنابی که در جنگ بر گردن دشمن یا در شکار بر گردن حیوان می انداختند و او را به جانب خود می کشیدند.
عزلت
- عُزلَت
- گوشه نشینی
پی
- پی
- پا، قدم، گام
- فاصلة میان دو کف پا هنگام راه رفتن
- بنیاد
- نشان پا، ردُ پا
- تاب ، توان
- مقدار کف پا
- عقب ، پس
منازل شناسان
- منازل شناسان
- آنانکه منازل را میشناسند
- عارفان و مجردان
گم کرده پی
- گم کرده پی
- بینشان
- کسی که کاری را چنان انجام میدهد که دیگران به مطلب و مقصد او پی نبرند.
آب حیوان
- آب حیات
- آب زندگانی
- آب حیوان
- چشمه حیوان
- گویند چشمه ای است در ظلمات که هر کس از آن بنوشد عمر جاودان پیدا می کند، اسکندر و خضر به دنبال آن رفتند، خضر از آن آب نوشید و عمر جاودان یافت. اما اسکندر از آن ننوشید و در جوانی عمرش را از دست داد
- کنایه از لب و دهان و سخن گفتن معشوق
سر وقتشان
- سروقت
- سراغ . جستجو. پرسش . دیدار. ملاقات
- جایگاه، مقام
قباب
- قِباب
- گنبد و هر بنای گرد برآورده
برطرف
- طَرْف
- چشم، گوشه چشم
- کناره هر چیزی
نیل
- نیل
- رود نیل طولانیترین رودخانه جهان است که از رشته کوههایی در مرکز آفریقا سرچشمه گرفته و پس از جاری شدن به سمت شمال و گذشتن از کشورهای اوگاندا و سودان و مصر به دریای مدیترانه میریزد
- گیاهی است که در رنگرزی استفاده میشود.
- رنگ آبی
- کنایه از آب
- کنایه از متاع و کالا
شاطی
- شاطی
- ساحل، کناره رود
مستسقیند
- مستسقی
- آب خواهنده
- بیماری که به استسقا (احساس تشنگی دائم و مفرط) مبتلا شده است.