کاربردهای وقت
-
صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است
-
من اگر باده خورم ور نه چه کارم با کس
حافظ راز خود و عارف وقت خویشم
-
خوشا وقت شوریدگان غمش
اگر زخم بینند و گر مرهمش
-
به سر وقتشان خلق کی ره برند
که چون آب حیوان به ظلمت درند
-
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم
-
وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت
-
مریدی گفت پیر را چه کنم کز خلایق برنج اندرم از بس که بزیارت من همی آیند و اوقات مرا از تردد ایشان تشویش میباشد