گر یکی از عشق برآرد خروش
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/گر-یکی-از-عشق-برآرد-خروش

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)

  1. گر یکی از عشق برآرد خروش

    بر سر آتش نه غریبست جوش

  2. پیرهنی گر بدرد ز اشتیاق

    دامن عفوش به گنه بربپوش

  3. بوی گل آورد نسیم صبا

    بلبل بی دل ننشیند خموش

  4. مطرب اگر پرده از این رهزند

    بازنیایند حریفان به هوش

  5. ساقی اگر باده از این خم دهد

    خرقه صوفی ببرد می فروش

  6. زهر بیاور که ز اجزای من

    بانگ برآید به ارادت که نوش

  7. از تو نپرسند درازای شب

    آن کس داند که نخفته ست دوش

  8. حیف بود مردن بی عاشقی

    تا نفسی داری و نفسی بکوش

  9. سر که نه در راه عزیزان رود

    بار گرانست کشیدن به دوش

  10. سعدی اگر خاک شود همچنان

    ناله زاریدنش آید به گوش

  11. هر که دلی دارد از انفاس او

    می شنود تا به قیامت خروش

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)

  • گل

    گل
    هرجا که گل به صورت مجزا به کار برده شود،(نام خاص آن ذکر نشود) منظور گل سرخ است.
  • بلبل

    عندلیب
    هزاردستان
    بلبل
    مرغ چمن
    مرغ سحر
    هزار
    پرنده ایست جزو راسته ٔ گنجشکان متعلق به دسته ٔ دندانی نوکان که قدش تقریباً به اندازه ٔ گنجشک است و رنگش در پشت خاکستری متمایل به قرمز و در زیر شکم متمایل به زرد است . نوکش ظریف و تیز است . این پرنده حشره خوار است و آوازی دلکش دارد
  • صبا

    صبا
    بادی است که از مابین مشرق و شمال وزد و باد برین هم همین است
  • بی دل

    بی‌دل
    آزرده
    عاشق، دلداده
    پریشان خاطر
    دیوانه
    ترسو
  • مطرب

    مطرب
    آوازخوان ، نوازنده
    رقاص
  • حریفان

    حریف
    دوست، یار، معشوق، معشوقه
    هم‌پیشه، همکار، هم‌بازی، هم‌آورد، همنشین، هم‌پیاله
  • پرده

    پرده
    پوشش، حجاب، مانع و حایلی که مانع دیدن می‌شود
    حجله، حرمسرا
    نوا، گاه موسیقی
  • ساقی

    ساقی
    کسی که آب یا شراب به دیگران دهد.
  • خرقه

    خِرقه
    لباسی که از وصله شدن تکه پارچه‌های گوناگون درست شده است. جامه مخصوص درویشان
  • صوفی

    صوفی
    پشمینه پوش
    پیرو طریقه تصوف
  • بانگ

    بانگ
    آواز بلند، فریاد
  • ارادت

    ارادت
    خواستن
    خواست ،میل، قصد
    علاقه مندی، سرسپردگی مرید به مرشد
    دوستی از روی اخلاص و بی ریایی
  • گرانست

    گران
    سنگین، پربها، بسیار، بزرگ
    سخت و ناگوار
  • انفاس

    انفاس
    جمع نفس
    دمها. نفسها. روانها. آوازها. سخنها