کاربردهای یزک
-
حذر کار مردان کار آگه است
یزک سد رویین لشکر گه است
-
سهیلی دیگری در چرخ معنی
یزکی کل روح کالادیم
-
یزک داری ز لشکرگاه خورشید
عنان افکند بر برجیس و ناهید
-
کمین سازان محنت بر نشستند
یزک داران طاقت را شکستند
-
گرگ از جهت یتاق داری
رفته به یزک به جان سپاری
-
فرقد به یزک جنیبه رانده
کشتی به جناح شط رسانده
-
در یزک داری ولایت جود
دولت تست پاسدار وجود
-
برون شد یزک دار دشمن شناس
یتاقی کمر بست بر جای پاس
-
یزک بر یزک سو بسو در شتاب
نه در دل سکونت نه در دیده آب
-
فرود آمدند از دو جانب سپاه
یزکها نشاندند بر پاسگاه
-
تلخ جوانی یزکی در شکار
زیرتر از وی سیهی دردخوار
-
اینجا به طلایه رخش رانده
وآنجا به یزک دعا نشانده
-
سعدیا لشکر سلطان غمش ملک وجود
هم بگیرد که دمادم یزکی می آید
-
تا رباید کله قاقم برف از سر کوه
یزک تابش خورشید به یغما برخاست