-
-
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
-
سحرگاه، بختِ بیدار بالای سرم آمد و گفت: بلند شو که آن پادشاهِ شیرین و دلپذیر آمد.
-
-
-
قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد
-
جام شرابی بنوش و شادمانه برای دیدن برو تا ببینی که محبوبت چطور آمد
-
-
-
مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای
که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد
-
ای گوشه نشینی که فضا را عطر آگین میکنی! مژده بده که آن آهوی مشکین، از صحرای ختن بازگشت.
-
-
-
گریه آبی به رخ سوختگان بازآورد
ناله فریادرس عاشق مسکین آمد
-
گریه، رنگ و آب را به چهره سوختگان عشق برگرداند. ناله به داد عاشق بیچاره رسید.
-
-
-
مرغ دل باز هوادار کمان ابرویست
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد
-
پرندهی دل، همچنان خاطر خواه آن کمان ابروست. ای کبوتر (دل) مواظب باش که شاهین آمد (تا تو را شکار کند)
-
-
-
ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست
که به کام دل ما آن بشد و این آمد
-
ای ساقی! شراب بده و نگران دوست و دشمن نباش چرا که همانطور که میخواستیم، دشمن رفت و دوست آمد.
-
-
-
رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار
گریه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد
-
هنگامی که ابر بهاری متوجه بدعهدی زمانه شد، بر سر یاسمن و سنبل و نسرین گریست.
-
-
-
چون صبا گفته حافظ بشنید از بلبل
عنبرافشان به تماشای ریاحین آمد
-
هنگامی که باد صبا سخن حافظ را از زبان بلبل شنید، عطرافشان برای تماشای سبزهزاران خوشبو آمد.
-
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/سحرم-دولت-بیدار-به-بالین-آمد
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
دانلود متن شعر زیبای حافظ
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید:
دولت
- دولت
- حکومت ، سلطنت ، هیئت وزیران
- سعادت ، طالع
- جاه ، مکنت
- مدد، کمک
قدحی
- پیاله
- جام
- پیغاله
- قدح
- ساغر
-
- کاسه ٔ خرد که در آن شراب خورند و آن از شیشه و بلور بوده است
بخرام
- خرام
- خرامیدن
- خرامان
- چمان
- چمیدن
- راه رفتن و رفتاری که از روی ناز و سرکشی و زیبائی باشد.
- وفای به عهد
- مهمانی و ضیافت
- هرچیز خوش
- نوید و مژدگانی
- هدیه و پیشکش
نگارت
- نگار
- نقش، تصویر، نگاشته، آرایش، آب و رنگ
- بت، صنم
- کنایه از معشوق
مشکین
- مشک
- مشکین
-
- مادهای خوشبو و سیاه رنگ که از ناف آهوی خطائی بدست میآید.
نافه
- نافه
- ناف آّهوی مشک. کیسه ای مشکین به اندازه ٔ تخم مرغ، که زیر پوست شکم آهوی ختائی نر قرار دارد ودر آن مشک وجود دارد
خلوتی
- خلوتی
- محرم
- گوشه نشین
نافه گشای
- نافه گشای
- عطر افشان
شاهین
- شاهین
-
- پرندهای شکاری و بسیار جسور و با شهامت
ساقیا
- ساقی
- کسی که آب یا شراب به دیگران دهد.
نسرین
- نسرین
-
- گلی سفیدرنگ و کوچک و خوشبو
سمن
- یاسمن
- یاسمین
- سمن
- یاس
-
- درختچه ای از تیره ٔ زیتونیان که دارای گونه های برافراشته و یا بالارونده است . گلهایش درشت و معطر و به رنگهای سفید یا زرد و یا قرمز میباشد.
بلبل
- عندلیب
- هزاردستان
- بلبل
- مرغ چمن
- مرغ سحر
- هزار
-
- پرنده ایست جزو راسته ٔ گنجشکان متعلق به دسته ٔ دندانی نوکان که قدش تقریباً به اندازه ٔ گنجشک است و رنگش در پشت خاکستری متمایل به قرمز و در زیر شکم متمایل به زرد است . نوکش ظریف و تیز است . این پرنده حشره خوار است و آوازی دلکش دارد
صبا
- صبا
- بادی است که از مابین مشرق و شمال وزد و باد برین هم همین است
عنبرافشان
- عنبر
-
- مادهای مومی و خوش بو است که از نهنگ عنبر (گاو عنبر) به دست میآید. عنبر در دستگاه گوارش نهنگ عنبر ساخته میشود و از راه مخرج یا دهان این جانور دفع میشود. قطعههای عنبر دفع شده روی آب دریا یا در ساحل به دست میآید.