یاسمن

یاسمن
یاسمین
سمن
یاس
درختچه ای از تیره ٔ زیتونیان که دارای گونه های برافراشته و یا بالارونده است . گلهایش درشت و معطر و به رنگهای سفید یا زرد و یا قرمز میباشد.
1

کاربردهای یاسمن

  • همه جا بوی خوش و روی نکوست

    همه جا سرو و گل و یاسمن است

  • گل من خارهای پای من است

    گر گل و یاسمین و سوسن نیست

  • ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم

    سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت

  • سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند

    همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند

  • چو شاهدان چمن زیردست حسن تواند

    کرشمه بر سمن و جلوه بر صنوبر کن

  • روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست

    که بر طرف سمن زارش همی گردد چمان ابرو

  • یکی به حکم نظر پای در گلستان نه

    که پایمال کنی ارغوان و یاسمنش

  • خالست بر آن صفحه سیمین بناگوش

    یا نقطه ای از غالیه بر یاسمنست آن

  • همینت بسنده ست اگر بشنوی

    که گر خار کاری سمن ندروی

  • رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار

    گریه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد

  • گفتم ای غافل نبینی کوه با چندین وقار

    همچو طفلان دامنش پر ارغوان و یاسمین

  • سیمای سمن شکست گیرد

    گل نامه غم به دست گیرد

  • معجز ز سر سپید بگشاد

    موی چو سمن به باد برداد