در ستایش امیرانکیانو
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-ستایش-امیرانکیانو

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (16000 تومان)

  1. بسی صورت بگردیدست عالم

    وزین صورت بگردد عاقبت هم

  2. عمارت با سرای دیگر انداز

    که دنیا را اساسی نیست محکم

  3. مثال عمر سر بر کرده شمعیست

    که کوته باز می باشد دمادم

  4. و یا برف گدازان بر سر کوه

    کزو هر لحظه جزوی می شود کم

  5. بسا خاکا به زیر پای نادان

    که گر بازش کنی دستست و معصم

  6. نه چشم طامع از دنیا شود سیر

    نه هرگز چاه پر گردد به شبنم

  7. گل فرزند آدم خشت کردند

    نمی جنبد دل فرزند آدم

  8. به سیم و زر نکونامی به دست آر

    منه بر هم که برگیرندش از هم

  9. فریدون را سرآمد پادشاهی

    سلیمان را برفت از دست خاتم

  10. به نیشی می زند دوران گیتی

    که آن را تا قیامت نیست مرهم

  11. وفاداری مجوی از دهر خونخوار

    محالست انگبین در کام ارقم

  12. به نقل از اوستادان یاد دارم

    که شاهان عجم کیخسرو و جم

  13. ز سوز سینه فریاد خوانان

    چنان پرهیز کردندی که از سم

  14. که موران چون به گرد آیند بسیار

    به تنگ آید روان در حلق ضیغم

  15. و ما من ظالم الا و یبلی

    و ان طال المدی یوما باظلم

  16. سخن را روی در صاحبدلانست

    نگویند از حرم الا به محرم

  17. حرامش باد ملک و پادشاهی

    که پیشش مدح گویند از قفا ذم

  18. عروس زشت زیبا چون توان دید

    وگر بر خود کند دیبای معلم

  19. اگر مردم همین بالا و ریشند

    به نیزه نیز بربستست پرچم

  20. سخن شیرین بود پیر کهن را

    ندانم بشنود نوئین اعظم

  21. جهان سالار عادل انکیانو

    سپهدار عراق و ترک و دیلم

  22. که روز بزم بر تخت کیانی

    فریدونست و روز رزم رستم

  23. چنین پند از پدر نشنوده باشی

    الا گر هوشمندی بشنو از عم

  24. چو یزدانت مکرم کرد و مخصوص

    چنان زی در میان خلق عالم

  25. که گر وقتی مقام پادشاهیت

    نباشد همچنان باشی مکرم

  26. نه هر کس حق تواند گفت گستاخ

    سخن ملکیست سعدی را مسلم

  27. مقامات از دو بیرون نیست فردا

    بهشت جاودانی یا جهنم

  28. بکار امروز تخم نیک نامی

    که فردا برخوری والله اعلم

  29. مدامت بخت و دولت همنشین باد

    به دولت شادمان از بخت خرم

  30. به دست راست قید باز اشهب

    به دست چپ عنان خنگ ادهم

  31. سر سالت مبارک باد و میمون

    سعادت همره و اقبال همدم

  32. محرم بر حسود ملک و جاهت

    که ماند زنده تا دیگر محرم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (16000 تومان)

  • شبنم

    شبنم
    قطرات ریز آب که در شبهای مرطوب بر زمین می‌ریزد و روی برگ گیاهان و گلها می‌نشیند.
  • طامع

    طامع
    آزمند، حریص
    امیدوار
  • فریدون -فریدونست

    فریدون
    پسر آبتین و از تبار جمشید است که با یاری کاوه آهنگر بر ضحاک ستمگر چیره شده و او را در کوه دماوند زندانی می‌کند. سپس خود پادشاه جهان می‌شود و در شاهنامه فردوسی از پادشاهان پیشدادی به‌شمار می‌آید. فریدون، جهان را میان سه پسرش سلم، تور و ایرج بخش می‌کند. ایران را به ایرج می‌دهد ولی سلم و تور به ایرج رشک برده و ایرج را می‌کشند. فریدون پس از آگاهی از این رخداد ایران را به منوچهر، نوه ایرج می‌بخشد.
  • کام

    کام
    خواهش . آرزو. مطلوب . خواست
    تنعم . خوشی . ناز ونعمت . برخورداری
    لذت، عیش، تمتع، بهره‌مندی
  • جم

    جمشید
    جم
    پسر تهمورث، چهارمین پادشاه پیشدادی. او هزار سال عمر کرد و مدت پادشاهی او نزدیک هفتصد سال بود. پادشاهی او، دوره تابندگی و درخشش زندگی ایرانیان بوده است. شراب و نوروز و حمام و طبابت و تیروکمان از یادگارهای او هستند. سرانجام به دست ضحاک ماردوش کشته شد.
  • کیخسرو

    کیخسرو
    در اساطیر و حماسه‌های ایرانی و شاهنامهٔ فردوسی، فرزند سیاوش و فرنگیس و نوادهٔ کیکاووس و افراسیاب است. واژه کیخسرو به معنی شاه نیک‌نام است. کیخسرو در دیانت و شهامت، سرآمد شاهان کیانی و نسبت به کیکاووس خوش‌نام‌تر است. کیخسرو به عنوان پادشاهی عادل و شجاع باقی می‌ماند. در شاهنامه و متون پهلوی کیخسرو نمادی از یک شاهنشاه آرمانی است.
  • حرم

    حَرَم
    گرداگرد خانه
    اندرون خانه
    گرداگرد کعبه و اماکنِ مقدس
    جای اهل و عیالِ مرد.
  • قفا

    قفا
    پس گردن ، پشت گردن
    پشت - پی ، دنبال .- عقب
  • ملک

    مُلْک
    پادشاهی
    بزرگی، عظمت
    مملکت و ولایت و کشور
  • ذم

    ذَمّ
    نکوهش،‌ بدگویی
  • دیبای

    دیبا
    دیبق
    دیبه
    پارچه ابریشمی رنگارنگ بسیار نفیس
  • معلم

    مُعلَم
    نقش دار و نگارین
    هر چیزی ممتاز و نشاندار
    آگاه کرده شده
    سواری که علامت شجاعان را در جنگ بر خود نصب کرده باشد
    محل تعلیم
  • نوئین

    نوئین
    امیر اعظم .سردار. فرمانده . سردار. پادشاهزاده . فرمانده ده هزار نفر
  • رستم

    رستم
    تهمتن
    نام پهلوان نامی ایران که جنگها و دلاوریهای او در شاهنامه آمده است. او فرزند زال و رودابه و از اهالی زابلستان بود.
    زادن رستم بارنج و سختی بسیار صورت گرفت چنانکه پهلوی رودابه رابه اشارت سیمرغ بدریدند و نوزاد را از شکم مادر بیرون کشیدند. هنگامی که رودابه بهبود یافت رستم را نزد او بردند و او از شادی گفت «برستم» یعنی آسوده شدم و از اینرو، کودک را رستم نام نهادند
  • مکرم -مکرم

    مُکَرَّم
    محترم و عزیز و گرامی
    نجیب و باسعادت و بزرگوار و جوانمرد و باسخاوت و بلندمرتبه
    پاک از عیب
  • دولت

    دولت
    حکومت ، سلطنت ، هیئت وزیران
    سعادت ، طالع
    جاه ، مکنت
    مدد، کمک
  • خنگ

    خِنگ
    سفید
    اسب سفید
  • ادهم

    اَدهَم
    سیاه و تیره گون
    آثار نو
    آثار کهنه و پوسیده
    بند. بند چوبین یا آّهنی که پای مجرمان را با آن می‌بندند
  • اشهب

    اَشهَب
    رنگ سپید که سپیدی آن بر سیاهی غالب آمده باشد
    شیر بیشه